دومنیکو استارنونه
استارنونه که برندهٔ جایزهٔ معتبر استرگا در ایتالیا شده، در بندها از پایبندی و وابستگی، عشق و رابطه مینویسد و پیامدهای اجتنابناپذیر کارهایی را که در زندگی عاطفی و خانوادگی خود میکنیم بیرحمانه پیش چشممان میگذارد.
وقتی کسی را ترک میکنیم، درواقع، چه چیزی را ترک میکنیم؟ خانه، خانواده، گذشته، حادثهای در آینده یا بدترین عکسی که در زندگی داریم و وقتی به آن نگاه میکنیم حس آن لحظه بهتمامی در ذهنمان نقش میبندد؟! ما زندگی خود را در ابتدا صرف شکستن گلدانها و بعد، چسباندن خردههای شکسته به آرزوی نوشدن آن میکنیم. دومنیکو استارنونه کتابی فشرده و واقعی نوشته است. داستانی سه قسمتی دربارهٔ نیروها و اتفاقاتی که ازدواجها را حتی پس از عشق زنده نگه میدارند.
دومینیکو استارنونه یک داستان هیجانانگیز و قوی به ما ارائه میدهد، داستان استادانهٔ فرار، بازگشت از همه شکستها؛ آنهایی که به نظر ما حل نمیشوند و آنهایی که یک عمر همراه ما میمانند.
استارتونه در سیزدهمین رمانش، بندها، از زندگی مشترک واندا و آلدو مینویسد که مثل باقی زندگیهای مشترک سختیها، تنشها و ملالهای خودش را داشته. حالا پس از چند دهه زخمهای گذشته انگار بهبود یافته و این زوج جان سالم به در بردهاند. اما اگر از نزدیکتر نگاه کنیم، شاید ترکهایی را ببینیم که ما را یاد چینیهای بندزده بیندازد.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.